در این مزارها چه می بینیم؟
محمد رضا سنگری
پیوند دو فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس
سنگ مزارها، نقشها و نوشتههای آنها، تصویری از فرهنگ، باورها و نگرشهای جامعه را فرا چشم میگذارد، در هر دوره تاریخی، نقشها و نوشتهها، آیینه اعتقاد و باور داشتهای مردم و ترجمان ذوق و هنر آنان نیز هست. در مناطق مختلف هر کشوری در گذر تاریخ، ردپای فرهنگ بومی را نیز در همین نقشها و نگاشتهها میتوان یافت.
قرنها است که در کشور ما افزون برتاریخ فوت، آیات قرآنی و احیاناً بیت یا ابیاتی چند، نگارهها و نقشهای اسلیمی یا مظاهر و پدیدههای طبیعی مانند گل، خورشید، ماه و درخت بر سنگ مزارها حک میشود. در گذشتههای دورتر و هنوز در برخی نقاط دور افتاده، نقش یا نشانی که گواه شغل و پایگاه اجتماعی متوفّا باشد نیز بر قبور دیده می شود. برای نمونه، در مناطقی چون چهار محال بختیاری و لرستان، مجّسمه شیر بر مزار، نماد جنگاوری و دلاوری و نقش گاوآهن، نشانه کشاورز بودن متوفاست.[1]
مزار نوشتهها در سالهای پیش از انقلاب، عمدتاً شامل نام، تاریخ ولادت و مرگ، نحوه مرگ، انتساب متوفّا (اگر نسبتی با شخصیّت یا چهرهای آشنا داشت) بود. سرودههائی که بر سنگ مزار حک میشد، دعوت به عبرت گرفتن، درخواست فاتحه و یادکردن بود. اگر متوفّا جوان بود، در مزار نوشته اندوه ناکامی، داغداری خانواده، سوگ بازماندگان و یا طرح مفاهیم و مضامینی چون مرگ، سرنوشت، تقدیر، جوانی، دنیا و مقولههایی از این دست حک میشد. این مسائل به دلیل همخوانی با مضمون و درون مایه رباعیّات خیّام یا برخی ابیات حافظ، معمولاً با این سرودهها همراه میشد. مسائل عاطفی محوریترین محتوا در مزار نوشتههای جوانان، کودکان، مادران و گاه پدران در پیش از انقلاب اسلامی است. این ویژگی پس از انقلاب نیز در برخی مزار نوشتهها دیده میشود. در دوران انقلاب و به ویژه سالهای دفاع مقدّس و پس از آن، سرودهها و نوشتههای مزارها، رنگ و نشان دیگری گرفت. دگرگونی در نگرش و باور مردم و تحّول عظیم روحی و معنوی آنان که رهآورد حرکت شگرف انقلاب اسلامی بود، نه تنها بر مزار شهیدان که بر مزارهای عادی نیز تأثیر ژرف خویش را بر جای نهاد. همانگونه که فرهنگ وصیّتنامهنویسی که پیش از انقلاب اسلامی کم رنگ یا عمدتاً در حصار تنگ طرح مسائل مادی و مالی خلاصه شده و نیز رواج و تقریباً عمومیّت یافته بود، محتوای وصیّتنامهی شهیدان سرشار از مضامین اعتقادی، معنوی و انقلابی است.
در عصر انقلاب اسلامی، به برکت جریان فرهنگ عاشورا، روحی تازه در رگهای جامعه دمیده شد و شهادت و ایثار، اخلاص و صفا، از خودگذشتگی و تعلّقگریزی با الهام از امام عاشورا و یاران پاکباز و فداکارش، پشتوانه تمام حرکتها، مقاومتها و پیروزیها شد. معیار، کربلا شد و همه مصداقها از متن این الگوی بزرگ برگزیده میشد. انطباق شهیدان با الگوهای کربلا، نشان این ادراک و باور بود که جامعه ما، انقلاب و جبهههای نبرد را عاشورا میدانند و میان امروز مبارزه و دیروز کربلا پل میزنند و این دو را «یگانه» می شناسند. اگر در دوران انقلاب و مبارزه، سربازان فراری که به فرمان امام خمینی(قدسسره) پادگانها را رها کرده بودند، «حر زمان» و زنها، «زینب» و پیران شهید، «حبیب» و کودکان «علی اصغر» و نوجوانان و جوانان، «قاسم» و «اکبر» نامیده میشدند، در دوران دفاع مقدّس و پس از آن این نامها در گسترهای وسیعتر و عمیقتر در جبهههای نبرد ودر گفتهها و نوشتهها و از همه بارزتر و چشم نوازتر بر سنگ مزار شهیدان نقش بست.
شهیدی که سرش از بدن جدا شده یا به دلیل زخم عمیق چهره و بدن امکان شناسایی او دشوار بود، با «امام حسین علیه السلام»، اگر ساقی یا سردار جبههها بود یا دستانش جدا شده بود، با «ابوالفضلالعبّاس»، اگر کودکی در حملات هوایی و موشکی جان باخته بود، با «علی اصغر»، اگر تازه داماد بود، با «قاسم» و «علی اکبر» و اگر پیر و سالخورده بود، با «حبیب بن مظاهر» مقایسه و تطبیق داده شده است.
پیوند مزار نوشتهها با فرهنگ عاشورا، سند معتبر و گویایی برای نسلهای آینده است تا بدانند این نسل به پشتوانه کدام آرمان و ایمان جنگید، از کجا ملهم شد و پیروزی و سربلندی او رهآورد چه مکتب وفرهنگی بوده است.
مزار نوشتههائی که با فرهنگ عاشورا پیوند دارند، در یک نگاه و نظام کلّی دارای موضوعات زیر هستند:
الف) طرح جهتگیری عاشورایی، اعلام وفاداری به آرمانهای عاشورا، عشق به اباعبدالله و شهادت دراین راه، از فراگیرترین موضوعاتیاند که بر مزار سروده ها و مزار نوشته ها به چشم میخورد:
وفا کـردم بـه عـهدم روز اوّل
در این میدان وفای من حسین است
به محشر هر کسی دارد صدایی
در این صحرا صدای من حسین است
(تهران: چیذر، امامزاده علی اکبر، سنگ مزار شهید مهدی چگینی )
- اگر شهیدان به امام خمینی(قدسسره) عشق میورزند، به دلیل عشقورزی به حسین است؛ زیرا انقلاب امام، از قیام اباعبدالله الحسین(علیه السلام) الهام گرفته است:
گلی از گلـستان دیـن ز مـا پـرپـر شد
احـمد از عشق حـسین یـاور رهـبر شد
در ازل میخواست چون گردد شهید
در کنار باهنر، همچون بهشتی دفن شد
(تهران: بهشت زهرا، سنگ مزار شهید احمد زرافشان)
- دوستی خالصانه و امید به شفاعت اباعبدالله الحسین وداشتن تفکّر حسینی در این مزار سروده دیده میشود:
خوشا بر من که دلدارم حسین است
بـه مـحـشـر یـاور و یـارم حـسین است
ســرو کـاری نـدارم در دو عــالـم
کـه در عـالم مـدد کـارم حـسیـن است
بـه بـالـینم نـمیخـواهـم طـبیـبی
که را خواهم؟ که غمخوارم حسین است
نـدارم غـیر عـشـقـت فـکـر دیـگـر
کـه هـم فـکر و هـم افکارم حسین است
( اراک: گلزار شهدا، سنگ مزار شهید خسرو رفیعی )
ب) تطبیق شهیدان با شهیدان: کربلا پیشتر اشاره شد که چهرهها، صحنهها و حالات رزمندگان در همه جا و همه گاه با کربلا و عاشورا مقایسه میشد که این پیوستگی و همسانی، نفوذ و رسوخ فرهنگ عاشورا در تار و پود جامعه را نشان میدهد. گاه شهیدان در وصیّت شفاهی و مکتوب خویش به نوشتن همین عنوانها بر سنگ مزار توصیه میکردند. نمونههائی چند، گویای این ویژگی در نوشتههای مزار شهداست:
- ایـن پـیر غـلام آل عـصـمت حـق داده تو را عظیم نعمت چون همچو حبیب جبهه بودی جنّت به تو حق نمود قسمت
( تهران: چیذر، امامزاده علی اکبر، سنگ مزار شهید اویس امامی )
- بر سنگ مزاری دیگر، شهید به امام شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین تشبیه شده است:
شهید هاتف غیب از دیار جانان است
شهید مرغ خوش الحان باغ رضوان است
شهید در ره دین مبتلای کرب و بلاست
شهید مظهر حق ، همچو سیّدالشهداست
( تهران: بهشت زهرا، سنگ مزار شهید محمد رضا احمدی آقباش )
- در دو بیتی زیر، شهیدان جبهههای نبرد، برگهای کتاب عاشورا معرّفی شدهاند و همان گونه که کربلا کتاب عشق است، جبهه نیز کتاب عشق است که با الهام از کربلا نگاشته شده است.
شهیدان لاله زار آفتابند
شهیدان شاهدان انقلابند
کتاب عشق را کاتب حسین است
شهیدان برگهای این کتابند
(شهر نور : گلزار شهدای ، سنگ مزار شهید علی اکبر کوزه گرکالجی )
- در مزار نوشته زیر، جوان شهید با علی اکبر مقایسه شده است:
در ره جانان، با لب خندان
چشم خود از زندگی پوشیدم ای مادر
در دل سنگر چون علی اکبر
بر رخ ماه حسین خندیدم ای مادر
( تهران: چیذر، امامزاده علی اکبر، سنگ مزار شهید محمد فرح آبادی )
- و بر مزار شهیدی از زبان مادرش می خوانیم:
ای گل زیبای عمرم زود پرپر گشتهای
شاد و خندان رفته و گلگون کفن برگشتهای
همنشین و همره شهزاده اکبر گشتهای
افتخار خاندان و باب و مادر گشتهای
( نوشهر: گلزار شهدا، سنگ مزار شهید منصورمشایخ )
تشبیه شهیدان به علی اکبر(علیه السلام) بیش از دیگر شهیدان کربلا است و این شباهت عمدتاً به دلیل جوان بودن شهیدان جبهه است.
- بر سنگ مزار شهیدی دیگر میخوانیم:
کنار سنگرم و لحظههای آخر من
سلام من به تو ای سربلند مادر من
مگو که حجله کجا و نو عروس که بود
عروس اسلحهام بود و حجله سنگر من
مگو که نقل شادی که ریخت بر پسرم
که ریخت شعله رگبار نقل بر سر من
مگوی تازه جوانم که ساقدوش نداشت
دو ساقدوش به خون خفتهاند در بر من
کند اشاره ز دور مادرم بر بدنم
که من زینبم و این است اکبر من
( چالوس: گلزار شهدا، سنگ مزار شهید احمد شمشادیان )
- در مزار نوشته زیر، شهید، به ابوالفضل العبّاس تشبیه شده است:
باز از جبهه حق نقش شهید آوردند
آن که جان داد(ه) و بر کام رسید آوردند
چاوشان حرم از علقمه کردستان
جسم بی دست ابوالفضل رشید آوردند
(چالوس: گلزار شهدا، سنگ مزار شهید غلامرضا صادقی)
- نام قاسم در فرهنگ مراثی عاشورایی، تداعی کننده دامادی است. هر چند برخی محققّان در صحّت این که قاسم بن الحسن در کربلا داماد باشد، تشکیک کردهاند امّا چنین باوری باعث می شد که نودامادهای شهید دفاع مقدّس را به قاسم تشبیه کنند.
بر مزار یکی از شهیدان نگاشته شده است:
چون قاسم دامادم بهرم حنا سازید
قدری حنا آرید بر قبر من مالید
( زنجان: مزار پایین شهر، سنگ مزار شهید بهلول سامان بخش )
- آرزوی شهادت همچون شهادت علی اکبر و علی اصغر(ع)، آرمان و خواستهای است که شهیدان در پی آن بودند:
اگر باشد قرار آخر بمیرم
نمیخواهم که در بستر بمیرم
خدایا کن شهادت را نصیبم
که همچون اصغر و اکبر بمیرم
( تهران: چیذر، امامزاده علی اکبر، سنگ مزار شهید حمید اکبری )
ج) پیوند روحی و عاطفی با فرهنگ عاشورا، فراتر از آن عاشورا اندیشی و اتصال با فرهنگ عاشورا در سنگ مزار شهیدان بارز و مشهود است.
برخی ویژگیهای شخصیّتی یا نحوه شهادت شهید، در انتخاب و گزینش این عناصر فرهنگی برای مزار نوشتهها محور اصلی و اساسی است. متناسب با روحیّات یا خواستههای شهید، خانواده وی، به انتخاب نوشته پرداختهاند. برخی از عناصر فرهنگی نگاشته شده بر مزار شهیدان، شهادت طلبی، آزادی و آزادگی، لبان تشنه، وفاداری بر سر عهد و پیمان، نشر فرهنگ قرآن و تلفیق دعا و جهاد است که نمونههایی از آن به ترتیب در ذیل می آید:
در راه دین جان دادن افتخار است
شهادت از بهر حسین نه عار است
(اراک: باغ جنّت، سنگ مزار شهید علی اکبر توکّلی )
دنیا بداند کربلای عشق اینجاست
زیبا ترین گلهای عالم لاله ما ست
هر لحظه ما اربعین در اربعین است
آیا بهای صبح آزادی چنین است؟
( آمل: امامزاده ابراهیم، سنگ مزار شهید مجید اصغر نژاد )
ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم
گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم
دنیا اگر از یزید لبریز شود
ما پشت به سالار شهیدان نکنیم[2]
( مشهد مقدّس: حرم مطهّر، صحن آزادی، سنگ
مزار شهید محمود حشمتی )
( شهریار: برد آباد، بهشت رضا، سنگ مزار شهید رستمعلی جانعلی )
در راه دوست از سر و از جان گذشتهایم
با مهر دوست رشته ایمان سرشتهایم
سرباز راه حق خداییم چون حسین
با خون خویش آیت قرآن نوشتهایم
(اراک: گلزار شهدا، سنگ مزار شهیدان احمد منصوری، احمد گردوئی )
ما عزت و آبرو ز قرآن داریم
با خون حسین عهد و پیمان داریم.
دستی به سلاح و دست دیگر به دعا
این درس ز سالار شهیدان داریم.
( تهران: بهشت زهرا، سنگ مزار شهیدان لطف الله میرزا آقا بیگ ؛سید مصطفی هاشمی مطلق )
( کرج: امامزاده محّمد، سنگ مزار شهیدان رضا مؤمنی، ابوالقاسم کاظم دهبائی )
د) پیوند میان عاشورا و نهضت امام خمینی.
این ویژگی از چشمگیرترین مسائلی ست که بر سنگ مزارها دیده میشود. یگانه دیدن جبهههای دفاع مقدّس با کربلا، یگانه دانستن عشق به
اباعبدالله (علیه السلام) و امام خمینی(قدسسره)، یگانه دیدن راه ابا عبدالله با نهضت
امام، گواه بینش روشن شهیدان، خانواده و دوستان آنهاست. بازتاب چنین تفکّر و فرهنگی بر مزار
شهیدان، برای آنان که در آینده به بازشناسی فرهنگ انقلاب اسلامی میپردازند، آیت
مبینی است. این آیات بیّنات و سنگ مزارها، باورمندی نسلی ایثارگر و فداکار را به
اسلام، عاشورا، ولایت، شیوه فوز و فلاح و صلاح را نشان میدهد.
در کنار این موضوع، نصب تصویر امام (قدسسره) در کنار تصویر شهید وگاه بارگاه اباعبدالله و پرچم سرخ رنگ افراشته بر فراز بارگاه، نشان میدهد که شهید از کدام منظر به جبههها نگریسته و با کدام انگیزه چنین راهی را برگزیده است. سنگ مزارهایی که بر آنها از پیوند میان جبهه و عاشورا و اباعبدالله (علیه السلام) و امام خمینی(قدسسره) سخن رفته است. بسیارند که تنها به چند نمونه اشاره می شود:
با گفته رهبر که مرا نور دوعین است
رفتم به طریقی که جلودار، حسین است
( قم: گلزار شهدا، سنگ مزار شهید شکرالله اکبری )
راه ما راه زینب است و حسین جان فدای پیام پیر خمین
(قم: گلزار شهدا، سنگ مزار شهید احمد علی ابرجسیان )
راضیم در راه دین از تن جدا گردد سرم
من بمیرم باک نیست اما بماند رهبرم
( بندر عبّاس: گلزار شهدا، سنگ مزار شهید فرخ باوقار )
شهیدم من که سالارم حسین است
امام و رهبرم پیر خمین است
( قم: گلزار شهدا، سنگ مزار شهید ابولقاسم احمدلو )
ای رهروان کوی حسین ای دلاوران
سنگر کجاست تا که به عهدم وفا کنم
تا کربلا اگر چه بود راه پرخطر
با کافران مقابله تا کربلا کنم
( تهران: چیذر، امامزاده علی اکبر، سنگ مزار شهید علی عبداللّهی )
می روم مادر که اینک کربلا می خواندم
در طریق عاشقی روح خدا میخواندم
می روم آنجا که مشتاقان با حلقوم خون
جاودان تاریخ ساز کربلا می خواندم
یا علی گویان سرود لاتخف سر می دهم
کز نجف آنک علی مرتضی می خواندم
( آمل: گلزار شهدا، سنگ مزار شهید علی اشرافی طاری )
گر چه شد گلگون ز خون قد رسایت ای شهید
گرچه شد افسرده دلها از برایت ای شهید
از حسین بن علی آموختی درس جهاد
جان فدا کردی برای پیشوایت ای شهید
آرزویت کربلایت بود گفتی یا حسین
کربلای کشورت شد کربلایت ای شهید
(آمل: امامزاده ابراهیم، سنگ مزار شهید عبّاس (سقّا) بردون)
شهید ای رهرو راه حسینی
شهید ای یاور و یارخمینی
شهید ای خون پاکت مایه دین
شهید ای گشته راهت جاودانی
( همدان: باغ بهشت، سنگ مزار شهید عبّاس الجی )
افزون بر این سرودهها که مطالعه گستردهتر و فراگیر می طلبد، بر مزار شهیدان نوشتههای کوتاه، نشانهها و اشارات فراوان درباره فرهنگ عاشورا دیده میشود. عنوان «شهید کربلایی»، «شهید عاشورایی»، «یااباعبدالله الحسین» و «السلام علیک یا اباعبدالله»، نقش بسیاری از مزارها است. برخی شعارهای عاشورایی مانند «الموت اولی من رکوب العار» «کلّ ارض کربلا و کل یوم عاشورا» و «هیهات منّاالذله» نیز بر مزار شهیدان نقش بسته است.
اشاره به عشق ورزی به اباعبدالله، جانفشانی و فداکاری در راه اباعبدالله، شباهت به یاران پاکباز کربلا و حتّی ذاکر ابا عبدالله بودن، اشارهای است که بر مزارها نگاشته شده است.
بر مزار شهید محمد گل اکبر در قطعه شهیدان شهید آباد دزفول میخوانیم: «محمد گل اکبر ذاکر اباعبدالله الحسین(علیه السلام)»
از آنجا که عمدۀ مزار نوشتهها به انتخاب خانواده شهید است، این انتخاب نشان همسویی و همراهی آنان با آرمان و راه اباعبدالله ونیز عشق ورزی به راه شهید و باورهای او است. هر چند این نوشتهها و سرودهها چنان که اشاره شد، از لغزشهای شعری و ادبی بری نیستند، امّا اسناد آشکار و منتشر و غیر قابل انکاریاند که نسل عاشق و شیفته مکتب عاشورا برجای نهاده است تا آیندگان بدانند این ملّت چرا برخاست، با کدام انگیزه ایستاد و با کدام عشق و ایمان به استقبال جهاد و شهادت رفت.
کتاب «آواز پر ملائک» تنها به شعر سنگ مزار شهیدان پرداخته است. امید است در باب نثر و نوشتههای مزار شهیدان نیز پژوهشی شایسته و در خور انجام پذیرد و نوعی مقایسه میان نوشتههای مزارها از گذشته تاکنون نیز به عمل آید. در این زمینه، کتاب «بررسی سنگ نبشته مزار شهدا» (سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران 1370) و کتاب «آواز پر ملائک» الگو و راهنمای مناسبی به شمار میآیند.[3]
آیا براستی مسؤولان متصدی امور شهدا و دفاع مقدس از شعور کافی برای فهم این عناصر فرهنگی برخوردار و آیا ایشان اینگونه تحقیقها را دیدهاند؟
محمد رضا سنگری- پیوند دو فرهنگ
[1]
. در این بخش، از کتاب ارزشمند «آواز پر ملائک» نگاشته محمد کاظم بهره فراوان
گرفتهام
[2] . این سروده ای از سیّد حسن حسینی است و بر مزار تعداد زیادی از شهیدان دیده
می شود.
[3] . ر.ک: مقاله «راز مزار» علیرضا کمری، فصلنامه نامه پژوهش، سال سوم، ش9،
تابستان 77، ص 87.
- ۹۴/۱۰/۲۲
- ۱۷۳ نمایش