راز مزار

پایگاه اطلاع رسانی مستند راز مزار | سوگنامه ای برای مزارهایی که شهید شدند

راز مزار

پایگاه اطلاع رسانی مستند راز مزار | سوگنامه ای برای مزارهایی که شهید شدند

راز مزار

«مزار شهدا» در تاریخ انقلاب اسلامی، تبدیل به یک نماد و نشانه ی ویژه شد. نماد و نشانه ای که حاملِ بسیاری از ارزش های فکری، فرهنگی و هنری مردمِ انقلابی است. می شود این مزارها را منظومه ی درخشانِ حرکت جوشنده ی انقلاب اسلامی دانست که همواره می تواند زبان گویای سلسله ی شهدای این سرزمین باشد. از حجله و محتوای خیره کننده اش گرفته تا سنگ نوشته های ارزشمند و پرمغزِ مزارهای شهدا، همگی به سانِ گنجی بی مثال است که باید با وسواس حفظش کرد و روی چشم گذاشت...
با همه ی این اوصاف و احوال، در سالهای اخیر با جریانی عجیب و حیرت انگیز روبروییم که با اصرار، در پی دگرگونی و تخریب این گنجینه های بی مانند است. به نام «بهسازی» وارد شدند و با فضاهایی «یکسان سازی» شده روبرویمان کردند. در این فرآیند تخریبی، بسیاری از مواریث فرهنگی، اعتقادی و هنری مزارهای شهدا از بین رفت. اما در گوشه و کنار کشور، هنوز هستند مزارهایی که اصالت و هویت خود را حفظ کرده اند.
مستند «راز مزار» می کوشد تا ضمن بازخوانی ارزشهای متنوع و ارزشمند مزارهای اصیلِ شهدا، روند تخریب و یکسان سازی این مزارها را به نقد بنشیند. با این امید که این روندِ تخریبی، متوقف شود.

بایگانی

شمارش معکوس برای «مفقود» شدن «شهدا»!

يكشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۴۷ ق.ظ



::مهدی نورمحمدزاده

پنج: نقل است که برای طراحی اسکناس یک دلاری آمریکا، گروهی از متخصصان و اندیشمندان ینگه دنیا مدت شش سال وقت گذاشته‌اند. شاید به خاطر همین است که همان طرح یک دلاری بیش از دویست سال است  به عنوان سمبل و نشانه‌ی تمدن آمریکا، خودش را (ولو به عنوان یادگاری) در جیب و کیف بسیاری از مردم جهان حفظ کرده است. بعد از گذشت دویست سال هنوز هم محققان جریان «فراماسونری» ذره‌بین دست می‌گیرند و می‌افتند روی اسکناس یک دلاری تا شاید نشانه‌ی پنهان دیگری از نشانه‌های فراماسونری را در آن بیابند! همین ابتدا فاتحه‌ای بخوانید بر اموات طراحان اسکناس دوهزار تومانی خودمان که به خاطر طراحی عجیب چهره‌ی امام، مجبور به جمع‌آوری اسکناس‌ها شدند!

چهار: فرهنگ و تمدن هر قوم و ملتی ریشه در تاریخ آن دارد. به زبانی ساده تاریخ هم چیزی نیست جز منابع مکتوب و نشانه‌های تمدنی باقیمانده از گذشتگان. گاه این منابع تاریخی مایه‌ی افتخار است و مباهات و گاه باعث ذلت و شرمساری. اما آنچه مهم است این که محو نشانه‌های تاریخی جز جهالت نامی دیگر ندارد. اقدامات جاهلانه‌ی طالبان در نابودی آثار باستانی افغان‌ها که متاسفانه با توجیه شرعی هم انجام می‌گرفت، مثال همان تیشه زدن به ریشه‌ی خود بود. اما برخلاف کج‌فهمی طالبان، در فرهنگ تشیع نمادها و شاخص‌های اعتقادی و فرهنگی گذشتگان محترم شمرده شده است. حتی بسیاری از اشیا‌ء و ابزار متعلق به گذشتگانی که اهل حقیقت بوده‌اند برای ما بار معنایی و فرهنگی پیدا کرده است. ذوالفقار برای ما نه یک شمشیر فلزی دو لبه، بلکه نماد فرهنگ ظلم‌ستیزی و عدالت است که به عنوان میراث امامت در دستان مبارک حضرت قائم قرار گرفته است.

همین کارکرد فرهنگی و اعتقادی برای اشیاء، اماکن، البسه و... می‌تواند بقا و دوام یک تمدن را در طول زمان تضمین کند. عشق و علاقه‌ی اباعبدالله به پیراهن دست‌باف فاطمه زهرا(ع)، اصرار امام سجاد به باز پس‌گیری اموال غارت شده‌ی اهل بیت از یزید، قداست تربت کربلا، شفای چشمان نابینای یعقوب با عطر پیراهن یوسف، اصرار ما به اکرام حرم ائمه اطهار و در مقابل اصرار وهابیت بر تخریب حرم ائمه و... همه موید این حقیقت هستند که حفظ یک فرهنگ و تمدن بدون حفظ آثار تاریخی، فرهنگی وتمدنی آن ممکن نیست! و شاید همین است سر آنکه به استناد آیات قرآن، عذاب‌های الهی علاوه بر خود اقوام گناهکار، خانه‌ها و شهرها و همه‌ی آثار تمدنی‌شان را هم نابود کرده است!

سه: در رمان شاهکار 1984، جرج اورول جامعه‌ای را توصیف می‌کند که حتی متون تاریخی هم به تناسب خواست سیاستمداران و حاکمان دچار تغییر و تحریف می‌شود. مردم با دیدن این تحریفات اول گیج می‌شوند، بعد به حافظه‌ی خودشان شک می‌کنند و بالاخره عادت می‌کنند و تاریخ دست‌کاری شده را باور می‌کنند! تاریخ مکتوب علی‌رغم اهمیتی که دارد اگر با آثار تاریخی و باستانی همراه نباشد، می‌تواند دست‌خوش تحریف و تغییر شود. اگر منشور کوروش به شکل یک سنگ واقعی وجود نداشت معلوم نبود تا حالا چه متن‌هایی برایش نوشته بودند!

جنگ هشت ساله‌ی ما هم به عنوان یک مقطع تاریخی پرافتخار از این قاعده مستثنی نیست! کتاب‌های خاطره، نوارها و فیلم‌های مستند، آثار تاریخی جنگ، قبور شهدا و حتی ویلچرهای فلزی جانبازان هر کدام بخشی از تاریخ جنگ هستند که با از بین رفتن هر کدام از آنها روایت تاریخ جنگ برای آیندگان ناقص خواهد بود. پنجاه سال بعد قبور شهدا متولی خانوادگی نخواهد داشت و این نسل آینده است که باتوجه به «تاریخ»ای که برایش نوشته‌ایم و ساخته‌ایم، یا با افتخار زائر این مزارها خواهد بود و یا خدای ناکرده...!

دو: وادی رحمت، گلزار شهدا، مزار شهدا و یا هر اسم دیگری که داشته باشد به باور این قلم می‌تواند کارکردهای عمیق فرهنگی و تاریخی داشته باشد. هر چند وضعیت فعلی وادی رحمت تبریز هم ایده‌ال نیست، اما بافت قدیمی قطعه‌ی شهدا به مراتب بیشتر از طرح جدید (قطعه‌ی پایینی) دارای ارزش فرهنگی و تاریخی است. مهمترین ایراد فرهنگی طرح جدید یکسان‌‌سازی قبور شهداست. طرح «قبور پر تعداد و یکنواخت» در جای خود می‌تواند کارکرد فرهنگی داشته باشد. مثلاً قبور قربانیان بمباران‌های اتمی در ژاپن با چنین طرح مشابهی ساخته شده است تا شکل یکنواخت و انبوه قبرها عمق جنایت و فاجعه‌ی بمباران اتمی را به مخاطب القا کند. اما قصه‌ی شهدای ما از جنس دیگری است! یکسان‌سازی در وادی رحمت تبریز اشتباهی وحشتناک است. ماهیت جنگ ما ارتباطی تنگاتنگ با شخصیت و سیره‌ی شهدا دارد و مزار شهدا یکی از ابزارهایی است که می‌تواند در تبیین شخصیت حقیقی شهدا برای مخاطبان حال و آینده نقشی اساسی ایفا کند. تیپ‌های متفاوت اجتماعی و اقتصادی از بچه‌مسجدی‌های ریش و تسبیح‌دار تا سبیل کلفت‌های بزن‌بهادر، از دانشجو و معلم تا کشاورز و دانش‌آموز، از سرباز تا سردار و از پیرمرد 80 ساله تا نوجوان 16 ساله در بین شهدا به چشم می‌خورند و مزار شهدا اولین آینه‌ای است که می‌تواند چنین تنوعی را به مخاطبان انعکاس دهد. هر طرح و تلاشی که این تنوع و گوناگونی را کم‌رنگ و یا حذف کند به منزله‌ی پاره کردن صفحه‌ای است از کتاب رنگارنگ تاریخ جنگ! یادش به خیر آن مسئولی که سپرده بود روی عکس اعلامیه‌ی شهیدی ته ریش بیندازند، بس که بنده خدا صورتش را سه تیغ تراشیده بود!

یک: زمان جنگ بعد اتمام عملیاتها، اسم بعضی رزمنده‌ها می‌رفت توی لیستی به نام «مفقود»ها.خانواده‌های این دلاوران می‌مردند و زنده می‌شدند تا شاید خبری از عزیزانشان بگیرند. آنها که چشیده‌اند می‌دانند این نگرانی و بی‌خبری، بدتر از غم و غصه‌ی خانواده‌ی شهدا بود. ماه‌ها و سال‌ها گذشت تا «مفقود»ها «شهید» شدند و خانواده‌شان دلخوش به مزاری و پنج‌شنبه‌ای و فاتحه‌ای! قصه‌ی مدیران و بزرگانی که لنگ بسته‌اند برای «به‌سازی مزار شهدا»، حکایت همان کسی است که بعد گرفتن دیپلم سراغ مدرک سیکل برود! سال‌ها گذشت و دل‌های بسیاری خون شد تا «مفقود»ها «شهید» شدند! حالا این دوستان کم اطلاع از فرهنگ و تاریخ و ظرافت‌های نادیدنی‌اش، بدون استفاده از خرد جمعی و نظرات هنرمندان و صاحب‌نظران عرصه‌ی فرهنگ و هنر دفاع مقدس، همت کرده‌اند سرنا را از سر گشادش بزنند و پروژه‌ی «مفقود» کردن «شهدا» را کلید بزنند!

  • راز مزار

تخریب مزار شهدا

مهدی نورمحمدزاده

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی